ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
نفس هایم بوی خستگی میدهند
خستگی تها از راه رسیدن.
پاهایم جان ندارند؛
بی جان شده اند از بس که برهنه گام برداشته در برهوت.
برهوتی که تنها از آن گذشتند بدون هیچ همراهی.
برهوتی که بهشت بود، قبل از آن که مرا از قلبت برانی.
از قلبی که، برای خریدش؛
بهایی سنگین پرداخته ام.
قلبت را خریدم؛ به بهای شکستن قلبم ... .