ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بازهم 365 روز دیگر گذشتند و من از عمرم غافلم. بازهم می خواهم با خود عهد کنم در سال جدید متحول شوم اما می دانم که فایده ای ندارد؛ زیرا پارسال هم همین عهد را با خود کردم.
ولی نه .
بازهم 365 روز دیگر گذشتند و من از عمرم غافلم. بازهم می خواهم با خود عهد کنم در سال جدید متحول شوم اما می دانم که فایده ای ندارد؛ زیرا پارسال هم همین عهد را با خود کردم.
ولی نه ... امسال فرق می کند.امسال تا خرخره در منجلاب گناه فر رفته ام و سال نو و لحظه ی تحویل سال می تواند تحولی نوین در من ایجاد کند.
بله شاید امسال بتوانم تغییر کنم.آری می خواهم در سال نو بیشتر روی اخلاقم کار کنم تا بتوانم جلوی آتش عصبانیتم را بگیرم و هنگامی که با خواهرم و برادرم در جنگ هستم نزنم آن ها را کتلت کنم یا اینکه با دیوار یکی بکنمشان.
یا هنگامی که آن دو آتیش پاره به من بد و بیراه می گویند خودم را کنترل کنم و یه کم ظرفیت آب مخزن اضطراری مغزم را بیشتر کنم تا در این زمان ها جلوی دود کردن مغزم را بگیرم.چون اگر مغزم دود کند دیگر خدا می داند که چه می شود.
شاید هم بتوانم به حرف مادرم گوش جان بسپارم و دست از شال های رنگارنگم بردارم.
شاید هم بشود کمتر با کله در گوشی ام فرو بروم و رمان های کتری بخوانم.
شاید و خیلی شاید های دیگر.البته اگر خانواده ام نیز مرا در این کار همکاری کنند می توانم تغییر کنم ولی در غیر این صورت تغییری در من ایجاد نخواهد شد.
خدا را چه دیدید شاید توانستم با تغییر خودم، خانواده ام، شهرم، کشورم و یا حتی جهان را تغییر دهم.