ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
داییم گفت : اگه کنترل مملکتو بدن دست من ایران رو آباد میکنم!
یهو پسر داییم گفت:
شما یه کنترل تلویزیون دستته اعصاب همه رو خراب کردی حالا کنترل مملکت رو میخوای
یه سال ساعت دوازده شب داشت برف میومد منم خوشحال گفتم آخ جون فردا تعطیله یهو برف قط شد !! بارون اومد برفا آب شد!! بارونم بند اومد …. کم مونده بود نصفه شبی خورشید شروع کنه به تابیدن !
دختر چیست ؟
معلم پدرشاگردش رو احضار میکنه مدرسه...
فرداش پدر شاگرد میاد میگه چی شده؟مشکل چیه؟
معلم میگه بچه ی شما خیلی خنگه..!
پدر:یعنی چی؟
معلم:الان بهتون میگم..نگاه کنید...
به شاگردش میگه برو ببین من تو حیاط مدرسه ام؟
پسره میره و میادمیگه نه خانم معلم توحیاط نبودید..
معلم میگه شاید تو دفتر مدیر ام برو اونجا رو ببین
پسره دوباره میره و میاد میگه نه خانم اونجا هم نبودید...
معلم به پدر پسره میگه ببینید..ببینیدچقدر بچتون خنگه...
پدر میگه: خب شاید رفتی مرخصی ....!!!!
بقول فامیل دور من دیگه حرفی ندارم