ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اینم چند تا لطیفه واسه اینکه یکمم منم دوست داشته باشین.
شاعری تازه کار که تظاهر به احساس می کرد گفت : دلم از آدمیان گرفته است. گفتند پس برو با هم نوعان خودت بشین.
********
روزی هارون الرشید از .....
ها چیه باز که دارین نگاه می کنین خب برین تو ادامه مطلب دیگه.
شاعری تازه کار که تظاهر به احساس می کرد گفت : دلم از آدمیان گرفته است. گفتند پس برو با هم نوعان خودت بشین.
********
روزی هارون الرشید از بهلول پرسید آیا تا کنون احمق تر از خود کسی را دیده ای؟؟ گفت : نه به والله بار اول است که می بینم.
********
یه روز یه قورباغه با یه طوطی ازدواج ممی کنه بچه اشون میشه قوطی!!!
********
به یه معتاد میگن اون دویست تومنی رو از روی زمین بردار. میگه: مگه من وژنه ببردارم؟؟؟
********
روزی هارون الرشید از بهلول پرسید : بزرگترین جانور دریا کدام است.
بهلول جواب داد : نهنگ.
هارون پرسید : بزرگ ترین جانور خشکی کدام است ؟
بهلول گفت :استغفر الله کدام جانور را جرات باشد که خود را بزرگ تر از خلیفه پندارد.
********
به خره میگن چرا گوشات درازن؟ میگه : خب هر خوشگلی یه عیبی هم داره.
********
دو نفر دوست با هم در مجلسی درگوشی پچ پچ میکردن. رفیق سومشون از راه رسید و ازشون پرسید: باز چه دروغایی می سازید.؟
دو نفر گفتن : ذکر خیر شما.
هه هه هه خندیدیم!!!!!!