ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
طلوع
در طالع طلوع تو من دیده ام رهی
راهی که می رسد به مغرب یاران بی وفا
دانسته ام که آمدنت پر بود ز خیر
مهر و صفا و دوستی
یاری و وفا
دانسته ام که بی تو جهان سرد و بی دم است
شب ها بدون حضور تو چادر غم است
غم ها بدون حضور تو بی رحم می شوند
بی رحم خم می کنند، می شکنند و می روند
بی هیچ دلیل ساده و سختی بدون تو بی رحم می شوند
شاید تمامی احساس نیز بدون تو
خم می شود، می شکند و می رود