ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شلوغی خیابونا منو یاد قلبی میندازه که توش بودم. از بس شلوغ بود، توی شلوغیش گم شدم. تا اونجایی که
حتی صاحابشم منو فراموش کرد و منو از اون تو پرت کردن بیرون؛ واسه همینه که وقتی سوار ماشینم
به خیابونا زل می زنم. زل می زنم و به خاطراتم لبخند می زنم.
یه چند وقتیه
شب ها وقتی میرم توی تختم
نمی تونم بخوابم.
ذهنم مشغول میشه
افکارم بهم میریزه
نفسم سخت میاد بیرون.
انگاری یه چیزی توی گلوم مانع بیرون اومدنش میشه.
قلبم احساس دل تنگی میگیره.
می خواستم دو تا پست از دلتنگی هام نسبت به کسی بزارم که هر بار یه مشکل پیش اومد و نشد. خب دیدم مثل اینکه ارزش نداره که حتی براش یه خط نوشت. بی ارزشیت رو تبریک می گم عزیزم.
من به این نتیجه رسیدم که نباید هیچوقت اشتباه کنی؛ چون چه کارتو جبران
کنی و چه ازش بگذری، اشتباهت اثرشو رو زندگیت میذاره.
چون وقتی میای و یه اشتباه می کنی، تا بیای همون فکر کنی که بمونی و
ادامه مطلب ...