ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من اینجا شعر می گویم
تو آنجا شعر می گویی
خلایق شعر می گویند و ما هم شعر می گوییم و
بعضی معر می گویند و می خوانند
عجب رویی!
مرا از روح شبنم تاب آهو رنگ سیمابی ملالی نیست
من از اعماق گردآلود دودآلود می آیم!
رییس محترم،
زفردا، اگر اتول یاری کند من زود می آیم!
هر کجا هستم، باشم به درک!
من که باید بروم!
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین، مال خودت!
من نمی دانم نان خشکی چه کم از مجری سیما دارد!
تیپ را باید زد!
جور دیگر اما…
کار را باید جست.
کار باید خود پول. کار باید کم و راحت باشد!
فک و فامیل که هیچ…
با همه مردم شهر پی کار باید رفت!
بهترین چیز اتاقی است که از دسته چک و پول پر است!
پول را زیر پل و مرکز شهر باید جست! سید خندان یه نفر! سوئیچم کو!