ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یه کیلیپس دارم قلقلیه
سرخ و سفید، یه متریه
میذارم سرم هوا میرم
نمیدونی تا کجا میرم
من این کیلیپسو نداشتم
قد کوتاهی داشتم
افسردگی هم داشتم!
بی اِفم بهم عیدی داد
یه کلیپس یک متری داد
یه توپ دارم قلقلیه
سرخ و سفید و آبیه
میزنم زمین، هوا میره
نمیدونی تا کجا میره
من این توپو نداشتم
مشقامو خوب نوشتم
بابام بهم عیدی داد
یه توپ قلقلی داد
یه توپ دارم قلقلیه :
از
آنجا که همهی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا
بیانگر این موضوع است که شاعر توپهای مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی
حالا فقط میخواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت
میتوان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر میخواسته در لفافه و با
استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم
گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.
دوش مادر زن به من پرخاش کرد
هیکلم با چوب آش و لا ش کرد
گفت : ای داماد ، ای آدم نشو
حیف آن دختر که من دادم به تو
من اینجا شعر می گویم
تو آنجا شعر می گویی
خلایق شعر می گویند و ما هم شعر می گوییم و
بعضی معر می گویند و می خوانند
عجب رویی!
مرا از روح شبنم تاب آهو رنگ سیمابی ملالی نیست
من از اعماق گردآلود دودآلود می آیم!
رییس محترم،
زفردا، اگر اتول یاری کند من زود می آیم!
هر کجا هستم، باشم به درک!
من که باید بروم!
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین، مال خودت!
من نمی دانم نان خشکی چه کم از مجری سیما دارد!
تیپ را باید زد!
جور دیگر اما…
کار را باید جست.
کار باید خود پول. کار باید کم و راحت باشد!
فک و فامیل که هیچ…
با همه مردم شهر پی کار باید رفت!
بهترین چیز اتاقی است که از دسته چک و پول پر است!
پول را زیر پل و مرکز شهر باید جست! سید خندان یه نفر! سوئیچم کو!