شبکه جهانی مستفیض نما

شبکه جهانی مستفیض نما

بیشتر نوشته های این بلاگ نوشته های شخصی نویسندگان است و لذا خواهشمند است در صورت کپی و استفاده از این مطالب منبع و نام نویسنده را ذکر کنید.
شبکه جهانی مستفیض نما

شبکه جهانی مستفیض نما

بیشتر نوشته های این بلاگ نوشته های شخصی نویسندگان است و لذا خواهشمند است در صورت کپی و استفاده از این مطالب منبع و نام نویسنده را ذکر کنید.

خنده و گریه

خنده و گریه

   سخت می خندم اما برای رضایت دیگران،آسان گریه می کنم برای رنجاندن خودم،هنوز یاد نگرفته ام آسان بخندم حتی برای دیگران،سخت می خندم سخت...می خندم به دنیایی از جنس خودم سخت....امّا آسان گریه می کنم برای خودم، غم هایم...نمی دانم چه فلسفه ایست ولی غم ناک است!!

آسمانی شدنت

آسمانی شدنت

     می خواهم دوباره چشمانم را ببندم و بگذرم ولی تو نمیگذاری،چرایش را نمی دانم...شاید هم تو فهمیده ای من می ترسم شاید...هیچکس نمیداند،یعنی تا این لحظه کسی نفهمیده است ولی اعتراف می کنم من از تلخی همیشگی حقیقت می ترسم....همیشه با چشم بسته از حقیقت گذر می کنم،اما انگار تو حالا فهمیده ای!!!تمام ترس و لرزم را جمع می کنم و می ریزم  در نگاهم،چشمانم را باز می کنم تا به تو حالی کنم می ترسم،تا آرامشم را از تو گدایی کنم ،تا با چشمانت حرف بزنم جایی که سخن گفتن جایز نیست...ولی تو نیستی کجایی؟؟...نه حقیقت تو را هم از من گرفت.....نگو تو حقیقت شده ای تا من دیگر نترسم چون باور نمی کنم،چون باورم را سال ها پیش در یکی از همین حقیقت ها جا گذاشتم...وقتی حقیقت همین بازی تلخ را با من کرده بود...گویی حقیقت بازیگر خوبیست گاهی شکل وهم است و گاه عین واقعیت...گویی بازی را دوست دارد و منی را که بازیچه ی خوبی شده ام......می فهمی؟صدایم را می شنوی؟کاش می فهمیدی مرا......

کاش آنقدر ایثار گر نبودی که به خاطرم در تلخی حقیقت حل شوی غافل از اینکه حقیقت تلخ تر از آن است که تو شیرینش کنی....

     شیرین همیشگی،سالروز آسمانی شدنت است امروز...نمیدانم تبریک بگویم به تو یا تسلیت به خودم؟لبخند بزنم یا بگریم به حال خودم؟...نمیدانم...هنوز هم با گذر این همه سال نمی شناسمت......تو که مرا میشناسی؟من لوس خود خواه را که تو را فدایی حقیقت کردم...

غریبه ی آشنای قلبم...حقیقت تلخ شیرینم...یار آسمانی من زمینی...

سالروز آسمانی شدنت مبارک...از آسمان برایم تسلیت بفرست!!!

دل نوشته ای به یک کودک ناشنوا و نابینا

بسم الله الرحمن الرحیم

دل نوشته

آری من تو را می بینم.آن لبخند های دروغین،آن چشمان بسته که منتظر بازگشایی هستند همه را از ته دل می بینم ودلی روشن که امید به آینده درونش را پر کرده. 

ادامه مطلب ...

حنما بخونین

باحاله ها گفته باشم


سر کلاس فیزیک بودیم که ناگهان وسط درس صدا های عجیب غریبی می آمد که البته فقط من می شنیدم صدای شکم بغل دستی ام بود . شکمش رو گرفته بود و صدای شکمش تشابه عجیبی به صدای یک ماشین که داشت از یه تپه بالا میرفت و یکدفه دنده خلاص می کرد داشت. یک دفه شکم من هم این جوری شد این ماشینه هم همش میخورد به تپه و دوباره گاز میداد. دیگه از این معده چیزی باقی نمونده بود... 

ادامه مطلب ...

پدرم...

پدرم...

پدرم کیست؟خوب پدر من است دیگر پ ن پ می خواستید پدر کوکب خانم باشد. خوب این کلمه یک سری مزایا والبته معایبی هم دارد. پدر مایه پول تو جیبی آدم است. پدرمانند سایه ای بالای سرمان قرار دارد و در مواقع سختی مراقبمان است. بله درست است من با پشت گرمی پدرم به اینجا رسیدم. اکنون که به این بخش رسیدیم می رویم سراغ معایب پدر جان 

1. پدر من چشماش سبزه و مثل گربه ها می مونه وقتی شب میشه اویی نگو اینقَدَر این پدرجان

 در شب وحشتناک میشود. اما فقط مواقعی که می خواهدمرا بترساند تصور کنین موقع خواب..... 

ادامه مطلب ...